پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
آیت‌الله صافی

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در سروده ای با عنوان " اسوه حلم" در مدح امام حسن مجتبی(ع)، به ساحت مقدس پیشوای دوم ابراز ارادت کردند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، سروده این مرجع تقلید بدین شرح است.

بسم الله الرحمن الرحیم

آن كه حــريمش حَرَم كبــريا است * خاك درش كعبــه اهـــل وفا است

آن كـه سراپا همه لطف است و مهر * وآن كه دلــش منبـع فيض خدا است

شخــص شـــرف گـــوهر بحر كَرَم * وآن كــه رُخـش آينـه حـق‌نما است

اُسوه حلــم است و مُـدارا و صــبر * مظهر بخشايش و صلح و صــفا است

عيـن كــــمالات و خـــصال نــكو * معـــدن ايثـار و گذشت و حيا است

آن كه پس از شــاه ولايــت عـــلى* مقصـــد و مقصــود ز دو انـمّا است

آيــهة تطهيـــر و فــمن حاجــك * ســـوره‌اى از منقبتــش هل أتى است

عالـــم تفسيــر و بطـــون كتـــاب * گـــواه آن كـــريمه قــل كفى است

عــارف اســـماء و صـــفات خــدا * وارث عـــلم نبــى مصطــــفى است

واقــف اســرار حـــدوث و قـــدم * ماحــصل خــلقت ارض و سما است

همــچو مسيحــا سُخنش روح بخش * گُمشـدگان را سـوى حق رهنما است

در كــف امــرش همه كون و مكان * تابــع فرمــان جنابــش قضـــا است

ز ابر عطــايش همــگان بهـــره‌مند * غــم زدگـان را كرمش غم زدا است

همــچو نبــى صــاحب صفح جميل * مُلتــزم عهـــد الست و بــــلى است

هر كــه شد از معـــرفتش بى نصیب * هر عمــل آرد هدر است و هبا است

شبــه نبــى شبــل علــى شيــر حـق * زاده نيــك اختــر خيـرالنساء است

مرقــد پاكــش كــه كنـون در بقيع * مُنهـــدم از ظُــلم گروهـى دغا است

مطلــع انـــوار و مطــاف ملـــك * قبــله آمــال همــه اصفيـــــا است

صاحب اين وصف و علامات كيست؟ * كاين همه‌اش قدر و مقام و بهـا است

سبــط مهيـــن حافظ شـــرع مبـين * سيّـد خــوبان حــسن مجــتبى است

گــرچــه بــه تعظيــم مقـام حسين * هر چــه بــگويند بــجا و روا است

ديــن ز فــداكارى او زنــــده است * پيشــرو و سيّــد اهــل ابـــــا است

حلــم حســن نيــز در احيــاى دين * نقــش عظيمش نه كم از كربلا است

موقــف او مــوقف جــانكاه بـــود * صبـــر در آن تلـخ‌تر از هر بلا است

زخــم زبــان، تيـــر ملامت ز خلق * سخت‌تر از تيغ و سنـان عــدى است

ديـــد كــه احوال دگر گونه است * عصر نــه عصر عــلى مــرتضى است

مالــك اشتــر شـد و عمّـــار رفت * ديـــن خــدا مسخــره اشقيــا است

غيـــر تنـــى چنـد ز اصحاب صدق * كــه شيوه‌شان ثبات عهد و وفا است

بقيــه پيمــان شــكن و ديـن فروش * خيانــت و نفاقشـــان برمـــلا است

منحــرف از حـق شده خرد و كلان * قلــوبشان اسيـــر جـاه و هـوا است

حـــيله و جوّسـازى و مكر و فريب * سيــاست زاده‌ي هنـــد دغـــــا است

راه دگـــــر بايــــد و برنامــــه‌اى * دست به پيـــكار زدن نابجـــا است

در آن شرايـــط و چنـــان جوّ حادّ * كه عقــل، مغلوب هوس‌هاى ما است

عــزم رســـل بايد و صبـــر بزرگ * تا بتـــوان كـــرد چنانچه سزا است

گـــروه ظاهــرنـــگر تنـــــــدرو * كـه كارشان زعقل و بينش جدا است

فتنـــه‌گر و كــــج‌نظر و بــــى‌ادب * شعــارشان نعره و بانگ و صدا است

فضـــول و بــى‌مايه و مغرور و دون * كــه هــر چه گويند همه ادعا است

بـــى‌خبـــر از مــآل كـــار امـــام * كه خير دين است و رضاى خدا است

زخـــم زبان‌ها بـــه جنابــش زدند * كه راه تو نيست صواب و خطا است

ليـــك نيفتـــاد به عـــزمش خـلل * مــرد خــدا را به خـــدا اتكا است

آنــكه خــدا را نفروشـــد به خـلق * چه بيمش از سرزنش ماسـوا اســـت

خــلاف آراء عــوام آن كــه كــرد * شجـــاعتش شجـــاعت انبيـــا است

گـــزينش مــــوضع حـــــسّاس او * گـــزينش رنـــج و غـم و ابتلا است

اى مـه بــرج شـــرف و مجــد دين * اى كــه بــه تو عالم امكان بپا است

قــدوه‌ي ابـــرار و جمـــال وجـــود * پـرتوى از نور تو شمس الضحى است

كـــار تـــو و راه تــــو اســلام را * بـــدون شـــك مايه عزّ و بقا است

روى شــما مصحـــف انـــوار حـق * بـــوى شما قوت دل و جان فزا است

در گــه تــوصيف و ثنــــاى شــما * منطـــق و انديشـــه مـا نارسا است

فـــارغم از فكـــر بهشـت و جحيم * تا كـــه مكــانم سر كـوى شما است

اى كــرم و لـــطف و عطايـت عميم * خــاك درت چشــم مرا توتيا است

«لطفى صافى» است كمينـــه غـــلام * هر آن كــسى را كه ز اهل ولا است

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha